ارتباط و بیان نظرات و پیشنهادات، راه مناسبی برای ارتقا خدمات و دوری از اشتباهات است

از شما دوستان گرامی می خواهیم با بیان نظرات و پیشنهادات خود ما را در بهبود کیفیت خدمات و پیمودن بهتر مسیر پیش رو، یاری نمایید.

شما هم میتوانید جز مجموعه ققنوس باشید...

جز شرکا و همراهان ما...

ققنوس، یک مجموعه چند وجهی نیست، یک نگاه و حرکت است برای زندگی سالم و موفق در زمینه های مختلف...

پس شما هم در کنار ما باشید...

با بیان پیشنهادات سازنده... و انتقادات راه گشا

با ما در ارتباط باشید

پیام خود را با ما در میان بگذارید

Success! Your message has been sent to us.
Error! There was an error sending your message.

سوالات متداول

این راست نیست که هرچه عاشق‌ تر باشی بهتر درک می‌کنی. همه‌ی آنچه عشق و عاشقی از من می‌ خواهد فقط درکِ این حکمت است: دیگری نشناختنی است؛ ماتیِ او پرده‌ی ابهامی به روی یک راز نیست، بل گواهی است که در آن بازیِ بود و نمود هیچ‌ جایی ندارد. پس من در مسرتِ عشق ورزیدن به یک ناشناس غرق می‌شوم، کسی که تا ابد ناشناس خواهد ماند. سِیری عارفانه: من آن‌چه را نمی‌شناسم می‌شناسم...!

پیر مردی هر روز تو محله می دید پسر کی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کند، روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش…پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیر مرد کرد و گفت: شما خدایید؟! پیر مرد لبش را گزید و گفت نه! پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم… پیر مردی هر روز تو محله می دید پسر کی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کند، روزی رفت ی کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش…پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیر مرد کرد و گفت: شما خدایید؟! پیر مرد لبش را گزید و گفت نه! پسرک گفت پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم كه کفش ندارم…